متن کامل خبر
اربعین ظرفیتی خدادادی به برکت انوار حسینی است
خلاصه خبر: اربعین ظرفیتی خدادادی به برکت انوار حسینی است که جامعه اسلامی میبایست بتواند با کارشناسی و نظریهپردازی در این زمینه هرچه بیشتر از ظرفیت آن در جهت هدایت و سازندگی جوامع بهرهبرداری کند. مراسم راهپیمایی اربعین در کربلای معلی یک کنگره جهانی بینظیر در طول تاریخ است. در این ایام بزرگترین حادثه سال در جهان رخ میدهد که حتی رخداد یکبار آن هم کافی است تا آن را به حادثه قرن و بلکه قرنها تبدیل کند. کجای دنیا راهپیمایی 20 میلیونی به خود دیده است. این نیست مگر نور حسینی که فراتر از هر تحلیل جامعهشناختی و نظریههای فلسفه تاریخی به پیش میرود. هرچه جامعهشناسان بخواهند تحلیل کنند و فیلسوفان تاریخ بخواهند در این زمینه قلمفرسائی نمایند و این حرکت را به روایتهای گوناگون تاریخی تقلیل دهند، برداشتها زمانی و تحلیلهای زبانشناسانه و روایتگرایانه پیوند دهند یا به حکومتها نسبت دهند، تحلیلی است که برای خود و با عقل ناقص بشری میکنند.یکی از فیلسوفان تاریخ در قرن بیستم جناب هایدن وایت است که تحلیلی زبانشناختی و مبتنی بر قرائت تاریخنگار از تاریخ ارائه میدهد، البته ما نمیگوییم لزوما این دست تحلیلها غلط است بلکه ممکن است درست باشد، اما با معیارها و شاقولهای عقلانیت و فهم در بند زمانه بشر. فیلسوفان تاریخ، چه بسا و بلکه به طور قطع در آینده نظریههای قویتر و تحلیلهای دیگری ارائه خواهند داد که جای تحلیلهای امروزی را خواهد گرفت. یقینا هم این اتفاق رخ میدهد.اما فراتر از همه نظریه ها و تحلیلهای مبتنی بر آنها این حادثه با هیچ چیز جز اراده الهی و توجه دلها به سوی قبله جانها قابل تفسیر نیست. این امور دستوری، تبلیغاتی و مبتنی بر زمینهسازیها نیست. یک شاهد این ادعا آنست که اولا در طول تاریخ برای هیچ پیغمبر و هیچ امام و هیچ ولی خدا و هیچ انسان کاریزماتیک و هیچ قدیس و راهب و کاهن اربعین معنا نداشته است. ولی اربعین برای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) نه تنها معنا داشته و دارد، بلکه بنا به اقتضائات روزگار کمابیش هرساله برگزار میشده است.حتی در خفقانترین برهههای تاریخی خیلی از شیعیان و بلکه اکثر قریب به اتفاق آنان اربعین را به هر نحوی بوده در منازل خود نیز برپا میداشتند. حتی در زمان صدام با آن رژیم پلیسیاش، شیعیان عراق اربعین را گرامی میداشتند. در ایران نیز صدها سال است که این سنت بوده است؛ سنتی که ریشه در روایات اسلامی دارد. شاهد دیگر این است که این عظمت سال به سال پررونقتر و باشکوهتر میشود. نه تنها مردم خسته نمیشوند بلکه پرانرژیتر و پرقوتتر این مسیر را با همه مشکلات و مضایقش طی میکنند. حاضرند از همه مال و جان خود بگذرند، نمونهاش در همین سالهاست مگر الان در عراق امنیت کامل است؟ مگر فرش قرمز زیر پای زائران پهن شده است؟ آنچه هست یک فضای نسبتا ناامن، پذیرایی مردمی که آنهم از سوی خود مردم صورت میگیرد. شاهد سوم اینست که اگر ما اراده کنیم برای هر امام و معصوم یا ولی خدا و پیامبر چنین کنیم ما نمیتوانیم، حتی حکومتها به خودی خود نمیتوانند چنین کنند و از عهده این کار برنمیآیند. این کار نشدنی است. چرا که میبایست متکی به اراده الهی برای تحقق یافتنش باشد. البته قدر و منزلت و جایگاه همه امامان و پیامبران پاک الهی سرجای خود است این سخن و تحلیل به هیچ وجه به معنای کاستن از منزلت آنان نیست ؛ آن بزرگوارانی که مقام هریک از آنها فوق تصور ماست. این در حالی است که همه ما میدانیم مقام پیامبر خدا(صلوات الله علیه) یقینا از مقام امام حسین(علیه السلام) برتر است و مقام امیرالمومنین(علیه السلام) نیز یقینا برتر میباشد. حتی امام حسین(علیه السلام) فرمود:« برادرم حسن از من بهتر است» حالا این بهتری هم جای خود باید بحث شود که به چه معناست و یعنی چه؟ دستکم این است که این بزرگواران نور واحدند. اما برخی نورها تابندهتر از برخی دیگرند. امام حسین(علیه السلام) درخشندگی ویژه دارد؛ به هرحال آنکه همه هستی خود را حاضر است در راه خدا فدا کندولی شرایط زمان اجازه نمیدهد و فقط در نیت چنین است؛ منظورم نیتی راستین است. بین این فرد و فردی که حاضر است چنین کند و شرایط زمان هم برای او این را رقم میزند این دو یک تفاوتی باهم دارند و باید داشته باشند. قطعا یکی از اسرار جذبه امام حسین(علیه السلام) همین است. علاوه بر اینکه بزرگداشت امام حسین(علیه السلام)، در واقع بزرگداشت پیامبر خدا و امیرالمومنین (علیهما صلوات الله) است، بزرگداشت همه پیامبران الهی و اولیاء خداوند است، حتی بزرگداشت عیسای مسیح و موسای کلیم است، چرا که با کار امام حسین(علیه السلام) اسلام و قرآن ماندگار شد و با ماندن قرآن نام موسای کلیم و عیسای روحالله(علیهما السلام) باقی ماند. یکی از شخصیتهای دوره رنسانس کسی است به نام نیکولای کوزایی. وی که بنوبه خود شخصیتی استثنایی است و کارهای فلسفی زیادی کرد و در قرن 15 میلادی با ترجمههای قرآن ولو دارای اغلاط آشنا میشود بعد کاری که میکند این است که از قرآن و آیات آن برای اثبات مسیحیت بهره میگیرد یعنی کسی که قرآن و پیامبر آن را قبول ندارد ولی میگوید این کتاب استثنایی است و ما میتوانیم مسیحیت، حضرت عیسی و حضرت مریم «علیهما السلام» را با آن اثبات کنیم. اما قرآن بقای خود را مدیون خون شهیدان کربلا و حضرت اباعبداللهالحسین(علیه السلام) است. این است که میبینیم خدای متعال این همه عظمت را به آن حضرت عطا کرده است و یقینا در آینده این جلوههای اعجابانگیز گستردهتر و جهانی خواهد شد. منتها یک نکته مهم در اینجا وجود دارد و آن این است که ما باید بتوانیم از این ظرفیت خدادای هرچه بیشتر و بهتر استفاده کنیم؛ چیزی که نیاز به کارشناسیهای دقیق و نظریهپردازی اندیشمندان است. 24 آبان 1395 / تعداد نمایش : 1876
|